|
منوی کاربر
زيرا او شايسته است جان فدايش شود. آري فرزندان من همراه برادرم و پسر عمويم كشته شدهاند و مواسات نموده اند و به پاداش صابران هم دست خواهند يافت. آن گاه عبدالله متوجه اهل مجلس شد و گفت: شهادت حسين به ما عزّت بخشيد . اگر چه نتوانستم در ركاب حسين فداكاري كنم. اما فرزندانم با جانبازي خود حسين (ع) را خوب ياري كردند.(1) نگرش و رويكرد عبدالله نشان از آن دارد كه وي آرزوي شركت در قيام امام را داشت، ولي برخي از عوامل مانع از حضور وي در كربلا شده است. عبدالله بن جعفر، پس از شهادت عموي خود امام علي(ع) شديداً مطيع امام حسن و امام حسين(ع) بود و هيچ گاه در آشكار و پنهان مخالف دستور آنان عمل نميكرد، بلكه وقتي "معاويه" دختر عبدالله "ام كلثوم" را براي يزيد خواستگاري كرد، اختيار ازدواج آن دختر را به امام حسن و امام حسين(ع) واگذار نمود. شايد علت نرفتن او به كربلا اين بود كه امام، قيام را بر وي واجب نكرد، بلكه همان طور كه دربار? ديگران معمول داشت، اختيار قيام را به خود عبدالله گذاشت. ثانياً شايد عبدالله تشخيص داد ماندن او درمدينه ازجهات مختلفي كه براي ما روشن نيست، به صلاح و مصلحت نزديكتر است ، ولي در عين حال ، اگر حسين (ع) قيام و خارج شدن را واجب ميكرد، زودتر از ديگران ، دستور حسين(ع) را به مرحل? عمل در ميآورد.(2) برخي ديگر احتمال دادند كه عبدالله بدان جهت به كربلا نرفت كه زينب (ع) فارغ البال تر بتواند رسالت خويش را در پيام رساني خون شهيدان عملي سازد.(3) پي نوشتها: 1.ارشاد مفيد، ص 248، بحار الانوار ، ج 45، ص 123. 2.بانوي شجاع زينب كبري، ص 72 ، به نقل از : احمد صادقي اردستاني ، زينب قهرمان، ص 94 - 95. 3.احمد صادقي اردستاني، پيشين. نظرات شما عزیزان: |